انتظار
انتظارش، انتظارم سیر کرد
آنکه می خواهد بیاید دیر کرد
تا به کى در انتظارش دیده بر در دوختن؟
آمدن،
رفتن،
ندیدن،
سوختن …
ای که دستت می رسد بر زلف یار،
در حضورش نام ما را هم بیار …
اللهم عجل لولیک الفرج
انتظارش، انتظارم سیر کرد
آنکه می خواهد بیاید دیر کرد
تا به کى در انتظارش دیده بر در دوختن؟
آمدن،
رفتن،
ندیدن،
سوختن …
ای که دستت می رسد بر زلف یار،
در حضورش نام ما را هم بیار …
اللهم عجل لولیک الفرج
انتظار
الف) دلیل عقلى:
همه علتها و فلسفههایى که براى ضرورت و لزوم وجود پیامبر گفتهاند، براى ضرورت وجود جانشین و وصى پیغمبر نیز صادق است. بنابراین پس از وفات آن حضرت لازم است تا مردم به جانشین پیغمبر در شۆون مختلف زندگى خود مراجعه کنند، همانگونه که به پیغمبر مراجعه مىکردند.
پس بر خداوند لازم است که او را نصب فرماید و بر مردم نیز واجب است آن امام را بشناسند؛ زیرا که پیروى کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد.
سوال: پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله از جانب خداوند قواعد و احکامى را که مردم در امور معاش و شیون زندگى مادى و جنبههاى اخروى و امور مربوط به معاد نیاز داشتند براى مردم بیان نمود، دیگر چه نیازى به وجود امامعلیه السلام است؟
جواب: پیغمبرصلى الله علیه وآله قواعد را به طور «کلى» بیان فرموده و دستورات دین را به مقدار مورد نیاز عموم در «آن زمان» تشریح کرده است، و این مطلب با مراجعه به احادیث پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله روشن مىگردد.
بنابراین احتیاج مردم با آن مقدار از بیان برطرف نشده، بلکه پارهاىاز مسایل حتى بر علما و دانشمندان بزرگ پوشیده مىماند – تا چه رسد به دیگران – پس افراد بشر از وجود امام و پیشواى معصوم بىنیاز نبوده و ناگزیر هستند تا به او مراجعه کنند و مطالب مورد نیاز خویش را از او بیاموزند.
تردیدى نیست که پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله تمام احکام و علوم را به وصى خود سپرده که پس از ایشان، رهبرى مردم را – از طرف خداوند – به عهده داشته باشند، و هر امامى به امام بعد از خودش سپرده تا اینکه نوبت به امام زمان ما – عجل الله فرجه الشریف – رسیده است.
علاوه بر این، اگر فرض کنیم تمام علما و دانشمندان به تمام احکام عمل کنند، باز هم وجود ایشان ما را از وجود امام بىنیاز نمىسازد، زیرا که آنان از سهو و اشتباه معصوم نیستند. پس در هر زمان به وجود شخص معصومى که از خطا و اشتباه محفوظ باشد نیاز هست، تا مرجع و پناه مردم بوده، حقایق احکام را برایشان بیان فرماید. و آن شخص معصوم هیچ کس جز امام نیست.
سوال: نبودن امام با بودنش در حالى که از دیدگان مردم پنهان و غایب باشد چه فرق مىکند؟
جواب: اولا: مانع ظهور و آشکار بودن امامعلیه السلام، ناشى از خود مردم است، وغیبت آن حضرت دلیل نمىشود بر اینکه احتیاجى به وجود آن حضرت نیست، بلکه بر مردم واجب است که موانع ظهور را برطرف سازند تا از نور مقدسش بهرهمند شوند و از انواع علوم و معارفش استفاده کنند.
ثانیا: غیبت آن حضرت در همه زمانها و از همه انسانهاى مومن نیست، بلکه براى بسیارى از بزرگان مومنین اتفاق افتاده است که به خدمت حضرتش شرفیاب شده و به محضر مقدسش راه یافتهاند. جریانات آنان در کتابهاى علماى بزرگوار ما ضبط است، و بیان آنها فعلا از بحث ما خارج است.
ثالثا: منافع وجود مبارک آن حضرت منحصر در بیان علوم نیست، بلکه همهآنچه از مبدا و سرچشمه فیض الهى به مخلوقات مىرسد، از برکات وجود او مىباشد که در بخش دیگر این موضوع را بیان خواهیم کرد،
ب) دلیل نقلى:
روایات بسیارى – که در حد تواتر است – در این باره وارد شده که ما به خاطر رعایت اختصار به ذکر قسمتى از آنها اکتفا مىکنیم:
1 – امام صادق علیه السلام درباره آیه مبارکه «ولله الاسْمآء الحسْنى فادْعوه بها»؛ و براى خداوند نیکوترین نامها است، پس او را با آنها بخوانید. فرمود: «به خدا قسم، ما آن اسماء حسنى (نیکوترین نامها) هستیم که خداوند هیچ عملى را از بندگان نمىپذیرد، مگر با شناخت و معرفت ما».
2 – امام باقر علیه السلام فرمود: «قله و بلندى مقام و کلید آن و راه اشیاء و رضایت پروردگار اطاعت از امام است. اگر شخصى شبها به عبادت برخیزد و روزها را روزه بدارد و تمام مالش را صدقه دهد و همه سالهاى عمرش حج خانه کعبه را انجام دهد، اما ولایت ولى خدا را نشناسد تا از او پیروى کند و تمام اعمالش با راهنمایى او انجام پذیرد، براى او حق ثواب نزد خداوند نیست و او از اهل ایمان نمىباشد».
3 – حارث بن مغیره گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا پیامبر صلى الله علیه وآله فرموده: «هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟!».
فرمود: آرى. عرضه داشتم: این کدام جاهلیت است، آیا جاهلیت مطلق یا جاهلیت کسى که امامش را نشناخته؟ فرمود: «جاهلیت کفر و نفاق و ضلال».
4 – امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله روایت کرده که فرمود: «هرکس منکر قایم از فرزندانم شود، مرا انکار کرده است».
البته اخبار بسیار دیگرى از ایمه اطهارعلیهم السلام در این باب آمده است.
اما منظور از معرفت و شناخت:
اولا: شناختن شخص امام با اسم و نسب او است.
ثانیا: شناخت صفات و خصوصیات او که با آنها از دیگران امتیاز مىیابد. که ان شاء الله در اول باب هشتم خواهد آمد.
غیبت امام زمان همواره مسئلهای مهم، معتبر و اصیل بوده است، به گونهای که همة معصومان(ع) از نبی مکرم اسلام(ص) تا امام عسکری(ع) بارها به وجود مبارک ایشان و ویژگیهایشان اشاره فرمودهاند روایات مجامع روایی شیعه و غیر شیعه در اینباره نه از حد استفاضه بلکه از تواتر متعارف نیز فزونتر است.
محمّدبن عثمان عَمْری1 میگوید: «از پدرم شنیدم که در خدمت امام حسن عسکری(ع) بودم که پدرم پرسید: این سخن حق است که پیامبر فرمودهاند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیةً»؟ فرمود: «آری، این سخن درست است و هیچ تردیدی در آن نیست». همانطور که شکی در روز بودن این روز روشن نیست: سپس پدرم عرض کرد: پس از اینکه شما رحلت کردید، امام بعد از شما کیست؟ امام عسکری(ع) به نام مبارک حضرت ولی عصر(ع) اشاره کردو آنگاه فرمود: او غیبتی طولانی دارد که در آن عدّهای سرگردان، گروهی هلاک و دستهای دچار تردید میشوند.2
بر این اساس، غیبت ولی عصر(ع) برای بسیاری دشوار میآید و شکوک و شبهات اذهان بسیاری را مسموم میکند و عدّهای میگویند که چگونه میشود انسانی بیش از هزار سال زنده بماند و گروهی سخن میرانند که از کجا معلوم است که بیاید و کسان دیگر شبهادت دیگری، سادهتر یا پیچیدهتر را در اذهان میپرورند و آن را میپراکنند.
از سویی دیگر، زمان ظهور وجود مبارک بقیّـ[الله الاعظم(ع) معلوم نیست ـ گر چه ما باید همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشیم ـ و امکان دارد خدای نخواسته غیبت ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبههها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا اجتماعی مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحت دینی، به ویژه چالشهای فراروی حکومت اسلامی نظیر مبحث ولایت فقیه، به دام قرائتهای مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق شبهات فرو نرویم و با شناخت اصیل امام و امامت مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟
شناخت ولیّ خدا و امام عصر(ع) تنها راه نجات و رستگاری است که با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهدة علمی و عملی شدنی است.
وعدة نجات از جهالت و رهایی از ظلمت گمراهی، دل انسانهای بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص اهل بیت(ع) برای یافتن طریق هدایت سؤالاتی دربارة معرفت آخرین حجّت الهی در محضر ایشان مطرح کردهاند، چنانکه جناب «زراره» میگوید: «از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: قائم ما پیش از قیام خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را میکشند؛ سپس فرمود: ای زراره! اوست که انتظارش را میکشند و مردم در ولادتش شک میکنند؛ برخی میگویند پدرش از دنیا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی میگویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند غایب است؛ دستهای گویند به دنیا نیامده و عدّهای دیگر گویند دو سال قبل از وفات پدرش به دنیا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولی خدای والا میخواهد تا شیعیان را بیازماید و در این آزمایش دشوار، باطلگرایان دچار تردید میشوند».
زراره (که گویا از چنین فضای پر شبههای هراسناک گردید، و به فکر چاره افتاده) گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادارک کردی، پیوسته دل به این دعا مشغول دار: «اللّهم عرّفنی نفسک، فأنّک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیّک، اللّهم عرّفنی رسولک، فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک. اللّهم عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی».3
دعا تنها مجموعهای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه معارف عمیق و درسهای ارزشمندی در دعای معصومان(ع) نهفته است که فهم آنها و تأمّل در آموزههایشان ارزشمند علمی و عملی به بار میآورد، چنانکه زراره در پی آن است با این درس گرانقدر مشکل خویش را بگشاید.
برای شناخت مقام والای امامت و شخصیّت منحصر به فرد امام عصر(ع) راههای فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زیارتهایی که از خود امام عصر(ع) رسیده است و یا فرموده امامان دیگر(ع) در بارة آن حضرت از بهترین این راههاست.
همانگونه که تأمّل در عبارات «نهجالبلاغه»، سخنان سیّد الشهدا(ع) از آغاز تا پایان حادثه کربلا، معارف بلند «صحیفة سجّادیه» گویای برنامههای امام علی، امام حسین و امام سجّاد(ع) اند و از ایجاد حوزههای علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقین(ع) استنباط میگردد، از ادعیة مأثور یا مرتبط با امام عصر(ع) برنامههای ایشان فهمیده میشود؛ زیرا وقتی امامی دعا میکند، علاوه بر مقتضیات دعا، ویژگیهای امامت و وظیفة امام در برابر امّت و چگونگی پیوند امام با امّت و تأثیر ملکی و ملکوتی امام را تشریح میکند.
بر این پایه، کسی که میخواهد وجود مبارک ولیّعصر(ع) را بشناسد، بهتر است زیارتها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسی کند، تا به حریم معرفت آن امام همام بار یابد.
از سوی دیگر، شناخت امام زمان(ع) مراتبی دارد که تأثیر گذاری آنها در زدودن غبار جاهلیّت و پاک کردن گرد تحجّر و ارتجاع یکسان نیست؛ زیرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبیین انتظار حقیقی و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامهای امام عصر(ع) و دانستن تاریخ ولادت و زمان غیبت صغرا و کبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت و انطباق انحصاری آن شخصیّت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همانطور که براهین حدوث، نظم، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آنها برای شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آنکه خدا را با الوهیّت میشناسد، بهترین راه معرفت خداوند را پیموده و خدا شناس خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هر چند شناخت رسول از راه معجزه [کافی است، ولی] مربته بالای معرفت را تأمین نمیکند؛ امّا آن که رسول را با علم به رسالت میشناسد، از معرفت آن حضرت به سبب معجزه بینیاز میشود؛ چرا که وقتی معنی الوهیت و رسالت فهمیده شد، خداوند و رسول شناخته میشوند.
در روایت کلینی و صدوق است که ولی امر با این خصوصیّات شناخته میشود: «اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولی بالامر بالمعروف و العدل و الاحسان؛ خدا را با خدا، رسول را با رسالت و اولیالامر را با امر کردن به معروف و عدل و احسان بشناسید».4 امّا این نقل کافی نیست، زیرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمیتوان ولی امر را شناخت، چون آمران به معروف و… بسیارند، به همین دلیل در نقل دیگری فرمود: «… بالمعروف و العدل و الاحسان؛ … با معروف و عدل و احسان».5 نه «بالأمر بالمعروف؛ امر کردن به معروف»، زیرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته میشود نه با امر به آنها، آن که ولی خداست و ولایت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمیکند بلکه سنّت او معروف و سیرتش عدل و سریرة او احسان است.
اگر کسی معروف شناس باشد، حقیقت آن را در ولیّامر در مییابد. همانطور که شناسندة عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سریرة و سیرة امام مشاهده میکند و در مییابد که او صاحب مقام ولایت است.
پی نوشت ها :
٭ برگرفته از: امام مهدی(ع)، موجود موعود.
1. از وکلای امام حسن عسکری(ع).
2. کمالالدّین، ج2، ص81؛ کفایـة الاثر، ص296؛ کشفالغمه، ج2، ص528.
3. الکافی، ج1، ص337؛ کمالالدّین، ج2، ص12.
4. الکافی، ج1، ص85؛ التوحید، صدوق، ص286.
5. الکافی، ج1، ص85؛ التوحید، صدوق، ص286.
این روزها قلب امت اسلامی جریحه دار است. اهانت به ساحت مقدس بهترین و متخلق ترین مخلوق عالم، دل هر انسان آزاده ای را خون کرده است. آنانی که خود با حمله به کشورهای اسلامی و ریختن خون صدها هزار تن زمینه ساز تروریسم شدند و از همین تروریسم برای مقابله با محور مقاومت بهره جستند، امروز به بهانه کشته شدن چند فرد هتاک به ساحت مقدس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، در کنار هم برای مقابله با تروریسم اشک تمساح می ریزند! طنز تلخ این خیمه شب بازی جایی است که قاتل کودکان غزه نیز در این میانه حامی انسانیت شده و در نمایش مضحک تروریست های به اصطلاح مخالف تروریسم، شرکت می کند.
کمپین جهانی “عشاق محمد” در این میانه حرکتی است برخاسته از متن امت اسلامی در دفاع از ساحت قدسی پیامبر اعظم بعنوان سرآمد تمامی پیامبران که تلاش دارد تا در مقابل این حرکت شیطانی بایستد.
این کمپین پا را از مرزهای کشور فراتر گذاشت تا مسلمانان دیگر نقاط جهان نیست با در دست گرفتن پلاکاردهایی محبت خود را به پیامبر مهربانی ها حضرت محمد (ص) ابراز کنند.