انتظار 12 خرداد 1394 توسط فاطمه انتظار ای نوشداروی لب لعلت ، شفای دل کی می رسد پیام وصالت برای دل؟ ای غایب از نظر که ز خاطر نمی روی حس می کنم حضور تو را در سرای دل عمری ست عاشقان رهت،کو به کوی عشق سر گشته اند و مویه کنان،پا به پای دل با نام توست این همه امیدو شوق و مهر با یاد توست این همه شور و صفای دل خوش باشد آن که چهره گشایی به عاشقان ای آفتاب روی تو،شادی فزای دل دیگر بس است،هجرو صبور و انتظار جان بر لب آمده است بیا،آشنای دل فیض حضور دوست شود گر نصیب"نصر” جان می دهد به خاک قدومش،به جای دل سید نصرالله نقوی مطلب قبلیمطلب بعدی